شعر - داستان- خاطره
امروز پنج شنبه
صبح امروز جوری دیگری آغاز شد
وعده مهمانی خدا حافظی
خبر پیچیده در شهر
رویای رفتن باز آرزو شد
از روی جفا دیر بنوشت سرنوشت مرا
رنگی دیگر بر من نواخت
موسیقی جدایی و هجران
تا ابد در ماجرای اثبات خود
تا عصر بر روی صفحه زندگی
اثبات حقانیت خود را با دلهره می نگاشتم
ذره در پیکرم می سوخت
آب شدن برفهای زمستان
نوید بهار دیر هنگام آمده
من همچنان منتظر لبخند خدایم
من نشسته در کنار پنجره
منتظر عبور خداوندم
من اینجایم
اثبات حقانیتم حضور من است
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, | ساعت
17:2| توسط طیبه | نظر بدهيد